اصلا نخوابیدم شب
داغه تنم دارم تب
از دماغم میاد آب
فرار کرد از چشام خواب
باز یه سوپ بی مزه
مامان داره می پزه
بابا جونم که داره
شربتی تلخ میاره
وای چه بده مریضم
داغه این تن ریزم
دعا کنید که زودتر
بشم بهتر و بهتر
چشم چشم دو ابرو
یه بینی کوچولو
لباش شبیه غنچه
یه صورت تپّلو
نازه مثل عروسک
صورت ماه کودک
روی لثه اش می بینی
دو مروارید کوچک
وقتی که دندونا رو
تو دهن نی نی دید
یک فکر خوب و تازه
به ذهن مامان رسید
باید باشه از حالا
مواظب دندونا
یادش نباید بره
مراقبت از اونا
با اون دو تا دست ریز
نی نی ناز و عزیز
نمی تونه بشوره
که دندوناشو تمیز
باید مامان یا بابا
بعد خوردن غذا
تمیز کنند خوب خوب
یک روز یه آقا خرگوشه
رسید به یه بچه موشه موشه
موشه دوید تو سوراخ
خرگوشه گفت : آخ
وایسا، وایسا، کارت دارم
من خرگوش بی آزارم
بیا از سوراخت بیرون
نمی خوای مهمون
یواش موشه اومد بیرون
یه نگاهی کرد به مهمون
دید که گوشاش درازه
دهنش بازه، بازه
شاید می خواد بخوردم
یا با خودش ببردم
پس می رم پیش مامانم
آنجا می مونم
مادر موشه عاقل بود
زنی با هوش و کامل بود
یه نگاهی کرد به مهمون
گفت ای بچه جون!
این خرگوشه
خیلی خوب و مهربونه
پس برو پیشش سلام کن
بیارش خونه
یک و دو و سه و چار
نی نی از خواب شد بیدار
***
صبح شد و وقت کوشش
بده نی نی رو ورزش
***
***
باز کن دستاشو ببند
به روی ماهش بخند
***
نکن نی نی رو خسته
بگو یک و دو و سه
***
نوبت پاهاست حالا
برند پایین و بالا
***
وای که چه خوبه ورزش
چه حالی داره نرمش
***
کاشکی مامان یا بابا
همه روزای خدا
***
با نی نی ورزش کنند
بازی و نرمش کنند
به همت یکی ازخاله ها
مهمون خونه ماست